معنی (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده, معنی (اسم مفعول فعل ککثصس)، ورم کرده، اماس کرده, معنی (اsk ktumg tug llews)، mck lcbi، اkاs lcbi, معنی اصطلاح (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده, معادل (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده, (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده چی میشه؟, (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده یعنی چی؟, (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده synonym, (اسم مفعول فعل llews)، ورم کرده، اماس کرده definition,